دختر عمه و ...
دختر عمه ریزه بعد از چندین ماه بیماری و درد و رنج و ناراحتی اطرافیان در 50امین روز بستری اش تو آی سی یو به رحمت خدا رفت. روحش شاد. عید فطر با دایی ریزه و خانمش رفتیم آقداش و فرداش حمزه علی و بعد هم اصفهان برای عیادت دختر عمه. پنج شنبه شب هم آمدیم خانه عمه هم سر بزنیم و هم دلداری اش بدیم. عمه خیلی داغون و ناراحت بود. نگران زمین گیر شدن دخترش بود. عمه ای که همیشه دوست داشت بچه هاش برن سر کار و ... حالا دیگه از سر کار رفتن دخترش راضی نبود و می گفت حالش رو وخیم تر کرده... از دخترش ناراحت بود که به حرفش گوش نکرده و به خودش نرسیده و اصرار داشته بره سر کلاس... از داماد دلخور بود که درست رسیدگی نکرده...خلاصه گویا اختلافاتی هم اخیرا بینشون پیش آمد...
نویسنده :
مامان تربچه
10:35